كارگاه شماره 2
چون زبانی قابل فهم برای برقراری ارتباط ندارند ،تفسیر درستی از موفقیت ها و خطاهای دانشآموزان ارائه نمینماید .
v چون توصیههایی برای توسعه و بهبود یادگیری ارائه نمی نماید دانش آموزان ازروند و چگونگی تلاش، پیشرفت و موفقیتهای خود آگاه نمی گردند .
v دانش آموزان در مهندسی جریان یادگیری جایگاه خود را به خوبی درک نمی نمایند .
v به دانش آموزان کمک نمی کند تا با محتوای مباحث درسی عمیقاً درگیر شوند.
v فرآیند یادگیری دانشآموزان را سست مینمایند
v و...
توصیه می شود نظرات دوستانم را که همگی از مدرسان ارزشیابی کیفی – توصیفی می باشند را مطالعه فرمایید :
سید محمد رضا موسوی زاهد که خود از دانایان این حوزه می باشد در پاسخ به این پرسش می نویسد : زمانی که بحث ،ارزشیابی از کیفیت آموزش ویادگیری بهینه است،به هیچ وجه نمی توان به نمره به عنوان بازخورد مناسبی دل بست.تصور کنید کارنامه ای به اندازه ی یک چهارم کاغذ a4 پراز نمرات بیست در اختیار دانش اموز ووالدین او قرار می گیرد.اولین پرسش آن است که چه اندازه این نمرات قطار شده پشت سرهم ، برای والدین وخود دانش آموز اطمینان حاصل می کند که وی از نظر عاطفی، اجتماعی،اخلاقی ،اعتقادی و.. رشد کرده است.اگر این چنین است چرا دانش آموزان دارای نمره انضباط 20در اجتماعی نمی توانند نقش خود را به عنوان شهروندی موفق ایفا نمایند.چرا با آنکه معدل کل بیست داشته اند در بسیاری از عرصه های علمی واخلاقی دارای افت شدیدند.مقوله کیفیت وادی دیگری را برای بازخور می طلبد.بازخوردی که واقعیات درونی دانش آموز وایده ها ،خلاقیت ها، نگرشهای ناب اورا بسنجد و بزرگنمایی کند.هیچگاه نمره از چنین قدر ومنزلتی برخوردار نبوده است ونتایج حاصل از شیوه های سنتی ،نمره گرا وامتحان محور نمودی از ناتوانی نمره به عنوان بازخوردی عمل گرا ، متقن .منطقی می باشد.
اسدالله
نوروزی اعتقاد دارد : هدف اصلی بازخورد در ارزشیابی آگاهی فراگیر از
نتیجهی تلاش خود و دریافت راهنمایی برای اصلاح نقاط ضعف یادگیری (تکوین
یادگیری) میباشد با ارایهی بازخورد کمی هیچ گاه این نتیجه حاصل نمیشود
زیرا این بازخوردها خود نیاز به توصیف و تبین دارند.در بازخورد کمی تمرکز
بر بخش دانستنیها و معلومات است و اهداف عاطفی و مهارتی کمتر قابلیت تبدیل
به عدد را دارند در بخش دانستنی هم فقط یادآوری و حافظه پروری تقویت
میگردد و به تفاوتهای فردی و خلاقیت ها و کاربرد آموختهها در موقعیت
جدید کمتر پرداخته میشود.
در بازخورد کمی هیچ گونه توضیحی در خصوص
روشها و شیوههای یادگیری(بازخورد فراشناختی) به فراگیر ارایه نمیگردد.و
در نهایت بازخورد کمی باعث گم شدن هدف اصلی آموزش و پرورش و جایگزین شدن
نمره به جای یادگیری میشود که خود پیامدهایی چون تقلب ، رقابت ناسالم،
استرس و اضطراب و یکی از موانع جدی خلاقیت را به دنبال دارد.( )
رجبعلی کاریزنوی می نویسد : ازآن جا که همه اطلاعات و آموخته ها ورفتارهای فراگیران در قالب نمره نمی گنجد به عنوان نمونه دانش آموزی که از درس دیکته ای که شامل صد کلمه می باشد فقط بیست کلمه را غلط بنویسد معلّم به اونمره صفر می دهد گذشته از این که در روحیه ی او اثر منفی می گذارد نمره تنها به خودی خود اثر مطلوب در یادگیری فرا گیران ندارد. سوال این است آیا تنها نمره برای بهبود وضعیّت فرا گیر کافی است ؟ در حالی که دانش آموزی که حدود هشتاد کلمه را درست نوشته ولی تنها به جرم نوشتن بیست کلمه اشتباه نمره صفر ( هیچ ) می گیرد وآن چنان در روح .جسم دانش آموز تاثیر منفی می گذارد که در رفتار وعملکرد دانش آنوز به وضوح دیده می شود وحتّی سالها اثر شوم آن باقی می ماند چه بسا سبب ترک تحصیل فرا گیر شو د.
در مورد امتحانات کتبی دیگر مانند ریاضی وعلوم ودروس دیگر معلم فقط به حاصل عمل ( فراورده ) ثوجّه می کند وآن را بامقیاس کمی اندازه گیری می کند در حالیکه به یقین توانایی هایی در دانش آمزان وجود دارد که در جریان وفرایند و بیان محتوا ویا مرحله بکار بستن آن مطلب روشن تر می شود مه اصلا با قالب های کمی قابل انئازه گیری نیست وبا باز خورد به جا ومناسب که به فرا گیران داده می شود اورا به اصلاح رفتار وارتقاء یادگیری سوق می دهد .
معمولا دانش آموز واولیا ایشان فقط به نمره می نگرند ونسبت به ضعف وقوّت او قضاوت می کنند که دو حالت دارد در صورت تشخیص قوی بودن فرزند خود این تصور در ذهن اوایجاد می شود که دیگر نیاز به تلاش ، مطالعه وتحقیق بیشتر در او خفته می شود .ودر صورت ضعیف بودن دانش آموزاو چگونه می تواند با دیدن نمره مشکلات خود را حل کند . در صورتی که( نمره کم ) مانند سوهان جسم وروح اورا می آزارد . در حالی که باز خورد مناسب وبه موقع است که می تواند فرا گیر را از لبه پرتگاه رهایی بخشد فراگیر هم می تواند به نقاط قوت خویش پی ببرد وآنان را سکوی پرتاب خویش قرار دهد وهم به کمک راهکارهای مناسب معلم می تواند نقاط ضعف خود را برطرف نماید ( باز خورد مناسب ) لازم به ذکراست که فرا گیر ومعلم باید: (بدانند که همه چیز را همگان می دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند ) پس باز خورد به موقع است که می تواند به یاد گیری وعمق بخشیدن وفرایند رسیدن به آن را تسهیل نماید .
باز
خورد به منزله نسخه ای می ماند که هم درد را تشخیص داده وهم راهکارهای
مناسب ( درمان ) در آن گنجانده شده است .بدون این که به شخصیت فرد آسیبی
برساند در صورتی که هیچکدام از مزایای بازخورد صحیح وبه موقع در نمره
ومقیاس های کمی به چشم نمی خورد .
در باز خورد می توان به تفاوت های فردی کاملا توجّه نمود در حالی که در نمره باید چشم خود را برروی بسیاری از واقعیت ها بست .
با
باز خورد توصیفی است که فراگیر پی می برد در چه موقعیتی قرار دارد وچه
فعّالیت هایی را باید انجام دهد در صورتی که با نمره عددی این موارد محقق
نمی شود .
باز خورد همچون غذایی رشد دهنده ی عزت نفس خود باوری وانگیزش
لازم برای حرکت وتلاش وکوشش در دانش آموزان را فراهم می گرداند که در نمره
وکمیت های عددی برعکس باعث شدّت بخشیدن به ضعف دانش آموزان ضعیف می گردد .
باز
خورد فرایندی است که یاد گیرنده بدان وسیله از چگونگی یاد گیری خود آگاه
می شود وهمین باعث می گردد تا نسبت به اصلاح رفتار خویش اقدام کند باز خورد
سبب می شود که فرا گیر نسبت به موقعیت خود آگاه شود . ونمره از این مهم بر
خوردار نیست.
در باز حورد است که دانش آموزمی داند چه وضعیّتی دارد
وچگونه می تواند وضعیت خود را بهبود بخشد در حالی که با نمره عددی دانش
آموز فقط تا حدودی به وضعیت خود پی می برد .آن چه برای دست اندر کاران ،
اولیا ومعلمان مهم است دست یابی به توصیف کامل از تلاش ها ، پیشرفت ها
وموقعیت دانش آموزان برای ارائه ی کمک وتسهیل شرایط یاد گیری بهتر برای
آنان است .که ایم موارد در نمره عددی خیلی کم رنگ است .
باز خورد موثر
آموزشی مبتنی بر عملکرد واقعی دانش آموز در فرایند یادگیری از اساسی ترین
وزیر بنایی ترین مفاهیم است به طوری که باعث سهولت ، بهبود واستمرار
یادگیری دانش آموزان واصلاح و تغییر عملکرد آن ها می شود در صورتی که معلم
نمی تواند از نمره دم به یاعت استفاده کند ( در یک جلسه در س چند بار )
باز
خورد فرایندی است که یاد گیرنده بدان وسیله از چگونگی یاد گیری خود آگاه
می شود وهمین باعث می گردد تا نسبت به اصلاح رفتار خویش اقدام کند باز خورد
سبب می شود که فرا گیر نسبت به موقعیت خود آگاه شود . ونمره از این مهم بر
خوردار نیست.
در باز حورد است که دانش آموزمی داند چه وضعیّتی دارد
وچگونه می تواند وضعیت خود را بهبود بخشد در حالی که با نمره عددی دانش
آموز فقط تا حدودی به وضعیت خود پی می برد .آن چه برای دست اندر کاران ،
اولیا ومعلمان مهم است دست یابی به توصیف کامل از تلاش ها ، پیشرفت ها
وموقعیت دانش آموزان برای ارائه ی کمک وتسهیل شرایط یاد گیری بهتر برای
آنان است .که ایم موارد در نمره عددی خیلی کم رنگ است .
باز خورد موثر
آموزشی مبتنی بر عملکرد واقعی دانش آموز در فرایند یادگیری از اساسی ترین
وزیر بنایی ترین مفاهیم است به طوری که باعث سهولت ، بهبود واستمرار
یادگیری دانش آموزان واصلاح و تغییر عملکرد آن ها می شود در صورتی که معلم
نمی تواند از نمره دم به یاعت استفاده کند ( در یک جلسه در س چند بار )
منابع :مدیریت باز خورد
راهنمای ارائه ی باز خورد در ارزشیابی کیفی توصیفی
مرتضی شکوهی – بهمن قره داغی
به زعم قاسم بایرام زاده : از مزایای ارزشیابی کیفی- توصیفی می توان به کاهش اضطراب و رقابت های ناسالم و تنش های روحی در یادگیری دانش آموزان را نام برد،تا مطابق آن به تدریج دانش آموزان،معلمان و والدین به جای گرایش به سمت نمره،به آموزش و پرورش کیفی بر پایه مهارت های زندگی روی آورند.دریافت بازخورد کمی(نمره ای) از سوی معلم فرآیند یادگیری دانش آموزان را سست می کنددر حالی که بازخوردهای توصیفی،بازخوردهایی با معنا و موثری هستند که دانش آموزان را در جهت شناخت وضعیت پیشرفت یادگیری خود قرار می دهند.و آنان همچنین از این طریق رهنمودهایی برای بهبود یادگیری دریافت می دارند.و نگران کسب نمره نیستند.آنها به دنبال شناخت اشتباه خود در فعالیت های یادگیری هستند.و این فرهنگ در والدین نهادینه شده که به جای نمره از فرزندش می پرسد که«امروز چه یاد گرفته ای»این عوامل سبب می شود که مسافر کوچک سفر یادگیری سفرش را با آرامش خاطر و اعتماد به نفس کامل دنبال کند.تحقیقات نشان داده است که وقتی معلم به دانش آموز پیشنهاداتی در جهت بهبود کارش می دهد،اگر با اعلام نمره ی دانش آموز همراه باشد،آن پیشنهادات عملاً بی اثر می شوند.درست مثل این که اصلاً ارائه نشده اند.دانش آموزان به دریافت پیشنهادهای غیر امری که آنان را به فکر وا می دارد و یا روش هایی برای بهبود وضع آنان همراه است،علاقه مندی نشان می دهند.
کلید موفقیت«سنجش برای یادگیری»بازخوردتوصیفی است.بازخورد توصیفی ارتباط روشنی بین تفکر دانش آموزان و یادگیری هایی که از آنها انتظار می رود،ایجاد می کند،تفسیرهای ناقص و فاقد درک را نشان می دهد،برای دانش آموز قدرت کنترل بر مراحل بعدی یادگیری تدارک می بیند و نمونه ای از کار خوب عرضه می کند.