آزمودن: وقتي كه براي اندازه‌گيري يكي از ويژگي‌هاي رواني يا تربيتي يك فرد يا گروهي از افراد از آزمون استفاده شود به اين عمل يا فعاليت آزمودن مي‌گويند. بطور مثال وقتي ما براي اندازه‌گيري ميزان هوش كودكي 5 ساله از آزمون وكسلر كودكان استفاده مي‌كنيم، يعني فعاليت آزمودن را انجام مي‌دهيم.

آزمون: آزمون وسيله يا روشي نظامدار براي اندازه‌گيري نمونه‌اي از رفتار است.

از آنجايي كه بعضي صفت يا ويژگي به صورت مستقيم قابل اندازه‌گيري نيست بايد بطور غير مستقيم به مشاهده ی فعاليت، عملكردها و يا رفتارهايي كه نشانگر آن صفت يا ويژگي است پرداخته شود. در اين روش بطور مثال براي اندازه‌گيري ميزان هوش فرد چون نمي‌توان هوش را بطور مستقيم مورد مشاهده و اندازه‌گيري قرار داد به نمونه‌هايي از رفتارها يا عملكردهايي توجه می شود كه نشانگر رفتار هوشمندانه است. لذا با توجه به اين موضوع آزمون حاوي تعداد سؤال در ارتباط با صفت يا ويژگي مورد اندازه‌گيري است، كه نمايانگرآن صفت يا ويژگي است.

سنجش: اگر در اندازه‌گيري، به جاي آزمون يا علاوه بر آن، وسايل ديگر اندازه‌گيري به‌كار ‌روند، به آن سنجش مي‌گويند. مانند: مصاحبه، مشاهده و ...

ارزشيابي: ارزشيابي به يك فرايند نظامدار براي جمع‌آوري، تحليل و تفسير اطلاعات گفته مي‌شود به اين منظور كه نعيين شود آيا هدف‌هاي مورد نظر تحقق يافته‌اند يا در حال تحقق يافتن هستند و به چه ميزاني.

در ارزشيابي ما بر اساس اطلاعاتي كه از طريق روش‌هاي مختلف اندازه‌گيري رسيديم به داوري و قضاوت مي‌نشينيم . پس ارزشیابی یعنی قضاوت و داوری کردن بر اساس یک معیار یا معیارها